کاربری جاری : مهمان خوش آمدید
 
خانه :: شعر
موضوعات

اشعار



زبانحال حضرت زینب سلام‌الله‌علیها با سر مطهر امام علیه‌السلام

شاعر : امیر عظیمی     نوع شعر : مرثیه     وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن     قالب شعر : غزل    

ای سرکه در مقابل چشمان زینبی            داغِ نـشــسته بر دل سوزان زینبی

ای سر بریده‌ای که تنت روی خاک‌هاست            تو کـشـتـۀ غـریب بـیـابـان زیـنـبی


ای سربریده! بی‌سرو سامانی‌ام ببین            می‌بینمت که بی‌سر وسامان زینبی

از چشم نیمه‌باز تو ای غـیرت‌خـدا            معـلـوم شد هـنوز نگهـبـان زینـبی

با اینکه نیزه‌ای به گلویت نشسته است            امـا هــنـوز قـاری قــرآن زیـنـبـی

گیسوی درهمت سر نی فاش می‌کند            آشـفـتـۀ ربـاب و پـریـشـان زینـبی

پـائـین نی، مراقـب طفـلان تو منـم            بـالای نی، مراقـب طفـلان زینـبی

: امتیاز

زبانحال حضرت زینب سلام‌الله‌علیها با سر مطهر امام علیه‌السلام

شاعر : حبیب چایچیان نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلن فاعلن فاعلن فاعلن قالب شعر : غزل

سر به دریـای غـم‌ها فرو می‌کنم            گوهر خویش را جستجـو می‌کنم

من اسـیـر تـوأم، نی اسـیـر عـدو            من تو را جستجو کوبه‌کو می‌کنم


تا مگر بر مـشـامـم رسد بوی تو            هر گـلی را به یاد تو، بو می‌کنم

اسـتـخـوانـم شـود آب از داغ تـو            چون تمـاشای آب و سبـو می‌کنم

صبـر من آب چـشم مرا سد کـند            عـقـده‌ها را نهان در گـلو می‌کنم

تـا دعـایت کـنـم در نـمــاز شـبـم            نیمه‌شب با سرشکم وضو می‌کنم

هم‌کـلامم تویی روز بر روی نی            با خـیال تو شب گـفـتگـو می‌کـنم

: امتیاز

زبانحال حضرت زینب سلام‌الله‌علیها با سر مطهر برادر

شاعر : میلاد حسنی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

بهـار تب‌زده قـربـانی خـزان شده است            زمین بـهـانۀ نـفـرین آسـمـان شده است

سر مفـسر قـرآن به رحل نیـزه نشـست            چه خاکها به سر خیل قاریان شده است


به نی مـراقـب خـود باش مـاه مـحـرابم            حسین! طاق دو ابروی تو نشان شده است

دوباره یوسف تشنه تو معجـزه کردی؟            برای سنگ زدن پیرزن جوان شده است!

درون طـشت که رفـتی خـیـالت آسـوده            سفارش لب خشکت به خیزران شده است

بس است با لب زخمی دگر نخوان قرآن            ببین چه ولوله‌ای بین کاروان شده است

: امتیاز

زبانحال راهب نصرانی در دیر راهب با سر مطهر سیدالشهدا علیه‌السلام

شاعر : حسن لطفی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل مثنوی

گمشده داشت و از دِیر تمـاشایش کرد            او نه دراصل که آن گمشده پیدایش کرد

سال‌ها معـتکـفِ گـوشۀ تاریـکـش بود            تا سَری آمد و یک باره مسیحایش کرد


راهِ صدسال عبات همه را یک شبه رفت            آن شبِ قدر که مهمانِ کـلیـسایش کرد

دید جمع‌اند به گِرد سر و هِی می‌نوشند            جگرش سوخت از آن جمع تمنایش کرد

هرچه در خانۀ خود داشت به آنها بخشید            جایِ نیزه به رویِ دامن خود جایش کرد

یوسف آورده ولی وای به حال یعقوب            یـوسـفی که تـه گـودال معـمـایـش کرد

ضجـۀ مـادری انگـار به گـوشـش آمد            اولین گـریه‌کنِ روضـۀ زهـرایش کرد

دید زخم است لب و گونه و پیشانیِ او            آنقدر زار زد از گـریه مـداوایش کرد

مویِ خاکستری‌اش شُـست ولی با ناله            پاک از لختۀ خون از رَدّ صحرایش کرد

گفت ای‌ کاش از این بیـش تبـسم نکنی            با لبی که به زمین خورده تکـلم نکنی

از چه بد جور گلوی تو بهم ریخته است            چه شده اینهمه رویِ تو بهم ریخته است

مگر ای سر بدنت روی صلـیبی مانده            آه بر حـنـجـرِ تو زخـمِ عجـیـبی مانـده

از جـراحات مـرا کُـشت لـبالب شدنت            تا سحـر طـول کشد وای مرتب شدنت

بـوی سـیبِ تو مرا بُـرد به پـای نـیـزه            جگـرم سـوخـت بـرای تو بجـای نیـزه

نیـزه‌دارِ تو کـنـارِ لبت آبـش را خورد            شمر بود اسم همانی که شرابش را خورد

: امتیاز

مدح و مرثیۀ سیدالشهدا علیه‌السلام ( مصائب دیر راهب )

شاعر : حسن لطفی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

حرف زد از دل وَ زُنّار و چَلیپا وا کرد            قـبلۀ صـومـعه و کـعـبۀ تَرسـایش کرد

جانِ بابا که شنید از لبِ زخمی فهـمید            دخـتـری بـاز هـوایِ رُخِ بـابـایش کرد


گشت در دِیر و کمی مرهَم و معجر برداشت            نـذر آشـفـتـگـیِ دخـتـرِ نـوپـایـش کـرد

دختری که دو سه سال است قلم‌دوش شده            نـالـه تا صبـحـدَم از آبـلـۀ پـایـش کـرد

پیـرمـردی به کـنـارِ سـر و آنـسـو امـا            عمّه حسرت زده از دور تماشایش کرد

صبـح آورد سـر و داد به دسـت نـیـزه            باز هم هـمـسفـر خـواهـرِ تنهـایش کرد

زُنّار= کمربند راهب
چَلیپا= مویی که راهب
ها می‌بندند

: امتیاز

زبانحال حضرت زینب سلام‌الله‌علیها با سر مطهر برادر

شاعر : محسن راحت حق نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

می‌روی منزل به منزل باشتاب آقای من            بس که خوردی سنگ گردیدی گلاب آقای من

از همان بالای نیزه سر بگردان کن نگاه            چهره‌ام مکشوفه شد دور از نقاب آقای من


بیکس و تنهایی‌ام را پُر کن ای لب‌تشنه سر            گـفتگویی گر کنی دارد ثواب آقای من

تا تو هستی پیـشِ چـشمانم ندارم واهمه            بی‌تو می‌افتم فقط در اضطراب آقای من

بعدِ تو کارم شبانه روز گریه کردن است            نقش می‌بندد به چشمانم‌ سراب آقای من

سنگ بر پیشانی‌ات تا خورد مُردم یا حسین            مثلِ زلفِ تو منم در پیچ و تاب آقای من

غم نخور هرجا که باشم پرچمت بالا برم            می‌کـنم در شام قـطعاً انقـلاب آقای من

: امتیاز

زبانحال حضرت زینب سلام‌الله‌علیها با سر مطهر برادر

شاعر : عبدالحسین میرزایی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

ای سـایـۀ سـرم به سـرم باش یاحسین            هردم فـروغ چـشم تـرم بـاش یا حسین

من روی نـاقـه گـریه کـنم از برای تو            تو روی نیزه نوحه‌گـرم باش یا حسین


قرآن بخوان که دل شده تنگ صدای تو            آرامـش دل و جـگـرم بـاش یا حـسـین

ای از مـدیـنـه هـمـسـفـرم ای بـرادرم            مثل همـیشه دور و برم باش یا حـسین

همچون هـلال گـاه عـیانی و گه نهـان            قـدری مـقـابل نـظـرم بـاش یا حـسـین

من‌که نـشـد به پیـکـر تو سایـبان شـوم            اما تـو سـایـبـان سـرم بـاش یا حـسـین

اطراف من ببین، به علمدار خود بگو            هـمواره پـاسـدار حـرم بـاش یا حسین

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن تحریفی بودن حذف شد؛ همانگونه که بسیاری از علما و محققین همچون علامه بیرجندی؛ شیخ عباس قمی و .... در کتب کبریت احمر (ص ۱۴۱) منتخب التواریخ ( ص ۲۲۴) مقتل تحقیقی (۲۲۹) پژوهشی نو در بازشناسی مقتل سیدالشهدا (ص ۲۴۰) و .... تصریح کرده اند موضوع نبش قبر و سر به نیزه زدن حضرت علی اصغر صحت ندارد و تحریفی است!! این قصۀ جعلی و ساختگی برای اولین بار در قرن سیزدهم در کتاب ریاض القدس آن هم بدون هیچ استنادی تحریف شده است « کتاب ریاض القدس توسط علما و محققین تاریخی جزء کتب تحریفی معرفی شده است»؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

با دیـدن سر علی اصـغـر رباب گفت:            خـیلی مـراقـب پـسـرم باش یا حـسـین

زبانحال حضرت زینب سلام‌الله‌علیها با سر مطهر برادر

شاعر : محمد حسین غروی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن قالب شعر : غزل

اى یک جهان برادر! وى نور هر دو دیده           چون حال زار خواهر! چشم فلک ندیده
بـی‌مـحـمـل و عمارى بی‌آشـنا و یـارى           سر گـرد هـر دیـارى خـاتون داغـدیـده


خورشید برج عصمت، شد در حجاب ظلمت           پشت سپهر حشمت، از بار غـم خـمیده
دردانه بانوى دهر، بی‌پرده شهرۀ شهر           دوران چه کرده
از قهر، با نازپروریده؟
ای لالـۀ دل مـا! وی شـمـع مـحـفـل مـا           بر نى مقـابـل ما، سر بر فـلـک کـشیده
بنگر بحال اطفال، در دست خصم، پامال           چون مرغ بى پر و بال، کز آشیان پریده
یک دسته دل شکسته، بندش بدست بسته           یک حلقه زار و خسته، خارش بپا خلیده
گردون شود نگون سر، افلاک تیره منظر           زینب اسیر و اکبر، در خاک و خون طپیده
بربسته دست تقدیر، بیمار را به زنجیر           عنقای قاف و نخجیر، هرگز کسى شنیده؟
آهــش زنـد زبـانـه، روزانـه و شـبـانـه           از سـاغـر زمـانـه، زهــر اِلـم چـشـیـده
رفـتم به کام دشمن،
در بزم عـام دشمن           داد از کلام دشمن، خـون از دلم چکیده
کـردنـد مجـلـس آرا، نامـوس کـبریا را           صاحـب‌دلان خدا را، دل از
کـفم رمیده
گر
مـو به مـو بمـویـم، آرام دل نجـویـم           از آنچه شـد نگـویـم، با آن سـر بـریـده
زآن لعـل عـیسوی‌دم، حاشا اگر زنم دم           کز جان و دل دمادم، خـتم رسل مکـیده

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایات معتبر تغییر داده شد زیرا همانگونه که علامه مجلسی در جلاء العیون ص ۵۷۴ مرحوم خراسانی در منتخب التواریخ ص ۲۳۱ و شیخ عباس قمی ( بطور ضمنی) در نفس المهموم ص ۲۷۵ تصریح کرده اند حضرت لیلا قبل از کربلا فوت کرده بودِ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

گردون شود نگون سر، افلاک تیره منظر           لیلا اسیر و اکبر، در خاک و خون طپیده

بیت زیر به دلیل مستند نبودن تحریفی بودن حذف شد؛ همانگونه که بسیاری از علما و محققین همچون علامه بیرجندی؛ شیخ عباس قمی و .... در کتب کبریت احمر (ص ۱۴۱) منتخب التواریخ ( ص ۲۲۴) مقتل تحقیقی (۲۲۹) پژوهشی نو در بازشناسی مقتل سیدالشهدا (ص ۲۴۰) و .... تصریح کرده اند موضوع نبش قبر و سر به نیزه زدن حضرت علی اصغر صحت ندارد و تحریفی است!! این قصۀ جعلی و ساختگی برای اولین بار در قرن سیزدهم در کتاب ریاض القدس آن هم بدون هیچ استنادی تحریف شده است « کتاب ریاض القدس توسط علما و محققین تاریخی جزء کتب تحریفی معرفی شده است»؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

دست سکینه بر دل، پاى ربـاب در گِل           کافـتـاده در مـقـابل، اصغـر گـلو دریده

زبانحال حضرت زینب سلام‌الله‌علیها با سر مطهر امام علیه‌السلام

شاعر : حبیب چایچیان نوع شعر : مرثیه وزن شعر : متفاعلن فعولن متفاعلن فعولن قالب شعر : غزل

بگذار خون چشمت، که به اشک خود بشویم           که مگر شود میسّر، نگهی کنی به سویم
بـگـذار، تا تـوقـف بـکـنـنـد نـیـزهداران
           که دمی بیاد طاهـا، گـل روی تو ببـویم


بگذار، تا ببـوسم ز رخـت بجای زهـرا           که درین سفر، برادر، همه جا بیاد اویم
بگذار، تا گلویت، ز سرشک خود کنم تر
           که فشار غصه دیگر، شده عقده در گلویم
بخدا قـسـم که زینب، نکـند هـنوز بـاور
           که تنت به کربلا و، سر توست روبرویم
لحظات وصل، ترسم، ز کفم رود حسینم
           ز گزارشات هجران، تو بگوی و من بگویم
چو نشانۀ مودّت بود اشک من (حسانا)           به خدا همین مرا بس، به دو عالم آبرویم

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایات معتبر حذف شد؛ زیرا در روایات معتبر کتب تاریخ الامم والملوک ج ۵ ص ۴۵۵؛ الکامل فی‌التّاریخ ج ۱۱ ص ۱۹۲؛ مَقْتَل خوارزمی ج ۲ ص ۱۰۱؛ مُثیرُالأحْزان ص ۲۸۸؛ مَناقِبِ آلِ ابیطالب ج ۴ ص ۶۰؛ بحارالأنوار ج ۴۵ ص ۱۲۵؛  جلاءالعیون ص ۵۹۸؛ منتهی الآمال ۴۷۴؛ نفس المهموم ص ۵۱۷؛ مقتل جامع ج۲ ص ۳۴؛ مقتل امام حسین ۲۰۹؛ تصریح شده است که خولی سر را در کنج حیاط خانه و در زیر تشتی قرار دادند، موضوع تنور خولی برای اولین بار در قرن دهم در کتاب روضة الشهدا تحریف شده است؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید

خبر از تنور خولی، دهد این غبار رویت           تو بریز اشک و منهم، تو بشوی و من بشویم

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و تحریفی بودن داستان افتادن حضرت رقیه از ناقه و فرستادن زجر به دنبال ایشان و ... حذف شد. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

چه کنم درین بیابان، اثر از رقیه‌ام نیست           تو بگرد و، من بگردم، تو بجوی و، من بجویم

ذکر مصائب اهل بیت در هفتم شهادت سیدالشهدا علیه‌السلام

شاعر : محمود تاری نوع شعر : مرثیه وزن شعر : قالب شعر : غزل

سینه‌های غم داران همچو شمع سوزان است            خون شده دل یاران هـفتم شهیدان است

اشک لاله‌ها رنگـین قلب لاله‌ها خونین            رأس لاله‌های دین روی نیزه تابان است


مانده داغ و غم صدها بی‌نشانه مرقدها            بعد کوفه مقصدها سوی شام ویران است

شد به صبـح صادق‌ها هـفـتم شـقـایق‌ها            خون ز داغ عاشق‌ها قلب هر بیابان است

حـنجـری فغـان دیده قـامـتی کـمان دیده            گلشنی خزان دیده در حصار زندان است

مثل دیدۀ گردون سینه‌ای ز غـم گلگون            چشم زینب محزون غرق موج و توفان است

رفته دیر راهب سر چون شقایقی پرپر            دختری ز غم مضطر خواهری پریشان است

تـازیـانۀ دشـمـن خـورده دائـما" بـر تن            این که می‌کند شیون دختر است و گریان است

زورقی به دریا نیست رد پا به صحرا نیست            سیلی‌اش تسلا نیست دختری که نالان است

زینب است و جان او روی نی نشان او            جـاری از لـبان او آیـه‌های قـرآن است

گل خزان به باغ او اشک غم چراغ او            هر سری ز داغ او بی‌سر است و سامان است

دیده شعله افروزش شد دلم غم آموزش            از غم جگر سوزش سینه آتشستان است

در طریق عشق و غم روی لاله‌ها شبنم            در غباری از ماتم گرد غم به دامان است

جان عاشقان بر لب روز آسمان شد شب            «یاسر» از غم زینب غرق آه و افغان است

: امتیاز

زبانحال حضرت زینب سلام‌الله‌علیها در ایام اسارات

شاعر : محمود تاری نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مستفعلن فع مستفعلن فع قالب شعر : تضمین

اشکـم به دریـا گـردیده واصل            خون از دو چشمم ریزد به ساحل
تا بـر دل من غـم گـشـته نـائل            آن دم بـریدم من از حـسین دل


کآمـد به مـقـتل شـمـر سـیـه‌دل

آوای غــم را مـن مـی‌شـنـیــدم            در دست قاتل خـنـجر که دیدم
از قـلـب خـسـته آهـی کـشـیـدم            او مـی‌دویــد و مـن مـی‌دویـدم
او رو
به مقـتل من رو به قاتل

زنجـیـر دل را تا من گـسـسـتم            جــام بــلاهــا آمــد بـه دســتــم
از دیـدن غـم درهـم شـکـسـتـم            او می‌نشست و من می‌نـشـستم
او
روی سـیـنـه من در مـقـابل

از هـسـتی خود من دل بـریـدم            از اشک دیـده صد لالـه چـیدم
اندوه و مـاتـم بر جـان خـریدم            او می‌کـشـید و من می‌کـشـیـدم
او
خنجر از کین من ناله از دل

در مـقـتل خـون تا که رسـیـدم            ناگـه شـکـسـتـم نـاگـه خـمـیـدم
بـالای گـودال ایـنـگـونـه دیـدم            او مـی‌بـریـد و من مـی‌بـریـدم

او از حسین سر من از حسین دل

افـتـاده شـورش در خلـق عـالم            دارم دلـی در انــدوه و مــاتــم
من در اسـارت بـا قـامـت خـم           
او غرقه در خون من غرقه در غم
او روی نیـزه من پـای محـمل

از تیغ گردون هر دو خـزانـیم            چـون طـایــران بـی‌آشـیــانـیـم
در این اسـارت دامـن‌کـشـانـیم            با دشـمـن دیـن هـر دو روانـیم
مـن راه حــق و او راه بـاطـل

آیـد نـسـیـمـی از سـوی نـیــزه            بـرده دلـم را گـلـبــوی نــیــزه
رفـتـه دل مـن
  پـهـلـوی نـیــزه            رأس حـسـیـنـم بر روی نـیـزه
من هـمره سر منـزل به
منـزل

من شعله دارم در سـینه اکنون            خونین به حالم چشمان گردون
گریان ز
ماتم طفـلان محـزون            «یاسر» ازین غم دارم دلی خون
در پیـش رویم صد راه مشکل

: امتیاز

زبانحال حضرت زینب سلام‌الله‌علیها با سر مطهر برادر

شاعر : موسی علیمرادی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

از روی نیزه بر من غمگین نظاره‌ای            حـرفی کـنـایـه‌ای سـخـنی یا اشـاره‌ای

پلکی بزن که حال حرم روبه راه نیست            کافی است بزم سوختگان را شراره‌ای


سوسو بزن به سوی من ای سوی دیده‌ام            در آسـمـان به جز تو نـدارم سـتاره‌ای

دسـتم نـمی‌رسـد به سـر نـیـزه‌ات اگـر            در دست زینب است گـریـبان پـاره‌ای

یک قـتـلگـاه رفـتی و صد قـتـلگاه من            گـشـتم به هـر دیـار حـسـین دوباره‌ای

چشمم کبود گشت و جدا از سرت نشد            از بـحـر بـر کـنـار نـگـردد کـنـاره‌ای

با هر تکان نیزه تکان می‌خورد سرت            جانا به گوش نیزه مگـر گـوشـواره‌ای

جایش به روی صورت من درد می‌گرفت            می‌خورد تا که بر رخ تو سنگ خاره‌ای

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایات معتبر حذف شد زیرا همانطور که در کتب منتهی الآمال ص ۴۸۳؛ اربعین الحسینیه ص ۲۳۳؛ تحریف شناسی عاشورا و تاریخ امام حسین ص ۲۱۱؛ مقتل جامع ج۱ ص ۱۴۱، مقتل تحقیقی ص ۲۶۸، پژوهشی نو در بازشناسی مقتل سیدالشهدا ص ۳۰۴ و دیگر کتب معتبر آمده است سر به چوبۀ محمل زدن، مغایرت با روایت های معتبر است؛ این قصه اوّلین بار در کتاب نورالعین منسوب به اسفراینی جعل شده است جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

پیشانی‌ات شکست که پیشانی‌ام شکست            آئــیـنـه بـی‌خـبـر نـشـود از نـظـاره‌ای

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و همچنین عدم رعایت توصیه‌های علما و مراجع حذف شد، در بحث غارت معجرها دو نکته مهم باید مورد توجه قرار بگیرد ۱ـ موضوع غارت معجر بر فرض بر اینکه صورت گرفته باشد با آنچه متاسفانه بصورت عام در اشعار آورده می‌شود بسیار متفاوت است، لازم است بدانیم در عرب آن زمان قسمتی از حجاب زنان (معجر)، پارچه‌ای بوده که در مقابل صورت قرار می‌گرفته و این جزء حجاب بوده است؛ همچنان‌که هم اکنون نیز در عراق، عربستان و بسیاری از کشورهای اسلامی این‌گونه حجاب دارند، از این‌رو حضرت زینب سلام‌الله‌علیها در خطبه‌اشان در مجلس یزید فرمودند: وَ أَبْدَيْتَ وُجُوهَهُنَّ تَحْدُو بِهِنَّ الْأَعْدَاءُ مِنْ بَلَدٍ إِلَى بَلَدٍ؛ دختران سول خدا را با صورت باز، شهر به شهر در معرض دید مردم قرار دادی! لذا آنچه در غارت معجرها مطرح است حذف این روبند صورت‌ها بوده است نه اینکه نعوذ بالله اهل بیت کشف حجاب شده‌اند همچنان که حضرت زینب سلام‌الله‌علیها هم بر همین موضوع اشاره می‌کنند که خود این نیز مصیبت بسیار بزرگ و دردناکی است ۲ـ گفتن و یادآوری غارت معجرها حتی در حد همان روبند صورت شایسته و سزوار اهل بیت نیست!!!  آیا اگر خود ما روزی ناموسمان به هر دلیلی همچون باد و... برای لحظاتی نتوانند حجاب خود را حفظ کنند آیا دوست داریم که یکسره به ما متذکر شوند که در فلان روز چادر خواهر، مادر و یا همسرمان را باد برده و ....  آیا ما از تکرار این حرف ناراحت نمی‌شویم؟؟ پس به هیچ وجه شایسته نیست این فاجعۀ تلخ را حتی بر فرض صحت آن بازگو و تکرار کنیم!!!

بـی‌پـوشـیـه به پـیـش نـگـاه حـرامـیـان            جـز آسـتـیـن پــاره نــداریـم چــاره‌ای

زبانحال حضرت زینب سلام‌الله‌علیها با سر مطهر برادر

شاعر : سید هاشم وفایی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : غزل

تـو آیــۀ والـفـجـری و خـون خـدایـی            تو نـفـس مطـمـئـنه‌ای، روح دعـایـی

نـیـزه به نـیـزه زخم خورده بر تن تو            هـر نـی درون پیـکـرت دارد نـوایی


از بس که ذرّه ذرّه بودی مـاه پرسید            ای آفـتـاب هـسـتـی زیـنب کـجـایـی؟

پیکر به روی خاک مانده سر به نیزه            چـون آیـۀ مــقـطـعـه از هـم جــدایـی

دیروز بر دوش نـبی بودی و امروز            یحـیای بی‌سـر، بر سر سرنیـزه‌هایی

گرچه تو را دشمن برد منزل به منزل            تـو سـاکـن بیت لـلـه کـرب و بـلایـی

تا پُـر کـند عـطـر تو آفـاق جـهـان را            مـثـل نـسـیـم صـبــح آزادی رهــایـی

سوی تو می‌خواند نـماز غـربـتش را            بر زینب خـود کـعـبه و قـبـلـه‌نـمـایی

آرام سـازی با نگـاهی خـواهـرت را            بـا دردهـای جــان زیـنـب آشــنــایـی

وقتی که بغضی می‌فشارد حنجرش را            دیگر قـلـم می‌افـتد از دست «وفایی«

: امتیاز

ترسیم مصائب اهل بیت سلام‌الله‌علیهما در بین راه و شهر شام

شاعر : سجاد احمدیان نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن قالب شعر : غزل مثنوی

میان این دو کو فرقی یکی جان و یکی جانان           بگو از وحدت این دو یکی روح و یکی ریحان

تَبِ گرما و بی‌آبی ترک افتاده بر لب‌ها           یکی در قتلگه اما یکی در خیمه‌ها عطشان


جهان تاریک شد آنجا که خورشید و قمر لرزید           یکی از نیزه افتاد و یکی از ناقۀ عریان

چو آمد قافـله مردم سر بازار خـندیـدند           یکی بر روی نی نالان یکی در قافله گریان

چهل منزل کنار هم ولی قسمت جدایی شد           یکی بر نوک نی قاری، یکی در مجلس مستان

جدا شد از بَرِ زینب سر و از هم جدا گشتند           یکی در دیر راهب‌ها یکی در منزل ویران

صدای هلهله از بام شامی‌ها مصیبت بود           تصدق کردن مردم به زینب اوج غربت بود

به دخترهای زهرا خارجی گفتن عجب دردی‌ست           غل و زنجیر و بازار کنیزان جای زینب نیست

درون قافله هر کس زمین افتاد زینب مُرد           سپر شد جای دخترها سنان و سنگ و سیلی خورد

لب عطشان طفلان را به چشم خیس خود می‌دید           غمِ خار مغیلان را به چشم خیس خود می‌دید

سر دار بلا می‌زد نوای عشق را فریاد           تـمام داغ دشت نیـنوا بر دوش او افـتاد

نمی‌بیند به جز زیبایی مطلق در این غوغا           و ما ادراک ما زینب، جوابش شد سکوت ما

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما به دلیل مستند نبودن داستان تنور خولی و مغایرت با روایات معتبر؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور اجتناب از گناه تحریف وقایع عاشورا؛ بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید؛ زیرا در روایات معتبر کتب تاریخ الامم والملوک ج ۵ ص ۴۵۵؛ الکامل فی‌التّاریخ ج ۱۱ ص ۱۹۲؛ مَقْتَل خوارزمی ج ۲ ص ۱۰۱؛ مُثیرُالأحْزان ص ۲۸۸؛ مَناقِبِ آلِ ابیطالب ج ۴ ص ۶۰؛ بحارالأنوار ج ۴۵ ص ۱۲۵؛  جلاءالعیون ص ۵۹۸؛ منتهی الآمال ۴۷۴؛ نفس المهموم ص ۵۱۷؛ مقتل جامع ج۲ ص ۳۴؛ مقتل امام حسین ۲۰۹؛ تصریح شده است که خولی سر را در کنج حیاط خانه و در زیر تشتی قرار دادند، موضوع تنور خولی برای اولین بار در قرن دهم در کتاب روضة الشهدا تحریف شده است؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید

چهل منزل کنار هم ولی قسمت جدایی شد           یکی کنج تنور اما یکی در مجلس مستان

زبانحال حضرت زینب سلام‌الله‌علیها در مسیر کوفه و شام

شاعر : محمود تاری نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن قالب شعر : غزل

دل مـی‌رود ز دسـتـم با آن سـر بـریـده           دنـبـال نـی روانـم بـا قــامـتـی خـمـیـده

من غـرق اضطـرابم در مـوج الـتهـابم           ماه به خـون خضابم از روی نی دمیده


دل می‌رود ز دستش غم می‌دهد شکستش           هر کس چو من فغانی از کودکان شنیده

طفلی ز ضرب سیلی دارد دو چشم نیلی           بر روی خار صحرا طفـلی دگر دویده

با روز گشته چون شب با آه مانده بر لب           از ابـر چـشم زینب بـاران غـم چـکـیده

گلهای من خزانند بر نیـزه خون فشانند           جز خـون دل ندارد بـاغ خـزان رسیـده

اینجا به روی نیزه سرهای لاله‌گون است           در کـربلا ولـیکن تن‌ها به خـون تـپـیده

دست ستم به گلشن غیر از شرر ندارد           گـلچین باغ عصمت جز یـاس را نچیده

بال و پـر عزیزان از تیر غـم شکـسـته           رنگ رخ یتـیـمـان از چـهـره‌ها پـریـده

گاهی به روی نیزه خون می‌رود ز سرها           گاهی کـنار نـیزه خـون می‌رود ز دیده

هـر روز ای بــرادر بـا دیـدن سـر تـو           از شـام تار زینب سـر می‌زنـد سـپـیـده

جز اشک و آه و زاری در کار خود ندارد           هر کس چو من در اینجا طعم بلا چشیده

در راه دوست «یاسر» از جان و سر حذر کن           هر عاشقی در این ره غم را به جان خریده

: امتیاز

زبانحال حضرت زینب سلام‌الله‌علیها در مسیر کوفه و شام

شاعر : عبدالمحسن نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : مثنوی

کوچه به‌کوچه پای سرت گریه می‌کنم           با لاله‌های خـون جگـرت گریه می‌کنم
از
روی نیزه بی‌کسی‌ام را ببین حسین           در این مسیر یکسره خوردم زمین حسین


حـقّم بـده اگر که شدم محـتضر حـسین           با قـاتـلـین تو شـده‌ام هـمـسفـر حـسیـن
حـق ده مرا که پیـر شدم قـد خـمـیـده‌ام           زیرا به دوش، بار جـسارت کـشیـده‌ام
دشمن به زخم داغ تو هی می‌زند نمک           هر جا که نام تو ببرم می‌خورم کـتک
وقـتـی کـه نـالـه‌ای بـزنـد، پـارۀ تـنـت           بـا تـازیـانـه می‌رسـد از راه دشـمـنـت
تا آن که از عـزیز تو دفـع خـطـر کنم           مجـبور می‌شـوم که تـنم را سـپـر کـنم
بنـگـر رسـیده اسـت به آخـر تـوان من           تـقـسـیم شد مـیـان هـمه سـهـم نـان من
دارد نشان ز پیکـر رنجـور و خسته‌ام           در این مـسـیـر نـافـلـه‌های نـشـسـتـه‌ام
در بین راه بـوده مـرا بـدتـرین عـذاب           زخـم زبـان حـرمله بر همسرت رباب
تا که به هـمسر تو غـمی بی‌امـان دهد           گاهی کمان و تیر
خودش را نشان دهد
از چشم کلّ قافـله برده هـمیـشه خواب           هـر نـیـمه شـب شـرارۀ لالایـی ربـاب

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

حـقّم بـده که پـیـرم و قـامت خـمـیـده‌ام            زیرا به دوش، بار جـسارت کـشیـده‌ام

در بین راه بـوده مرا بـدتـر از عـذاب           زخـم زبـان حـرمله بر همسرت رباب

بیت زیر به دلیل مستند نبودن تحریفی بودن حذف شد؛ همانگونه که بسیاری از علما و محققین همچون علامه بیرجندی؛ شیخ عباس قمی و .... در کتب کبریت احمر (ص ۱۴۱) منتخب التواریخ ( ص ۲۲۴) مقتل تحقیقی (۲۲۹) پژوهشی نو در بازشناسی مقتل سیدالشهدا (ص ۲۴۰) و .... تصریح کرده اند موضوع نبش قبر و سر به نیزه زدن حضرت علی اصغر صحت ندارد و تحریفی است!! این قصۀ جعلی و ساختگی برای اولین بار در قرن سیزدهم در کتاب ریاض القدس آن هم بدون هیچ استنادی تحریف شده است « کتاب ریاض القدس توسط علما و محققین تاریخی جزء کتب تحریفی معرفی شده است»؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

گاهی به روی نیزه سری را نشان دهد           ترسم رباب از غم شش ماهه جان دهد

زبانحال حضرت زینب سلام‌الله‌علیها در شهر شام

شاعر : عمار موحد نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

روی نی زلف دل‌شکـن داری            قـصـد یغـمـای قـلب من داری

حسرت بوسه بر لـبم خـشکیـد            چـقَـدَر زخــم بـر بــدن داری!


جـای جـای تنت نـشـانـه‌ای از            دو هزار جنگ تن‌به تن داری

نـشـنـیـدم ز حــنـجــرت حـتّـی            شکوه‌ای، بس که خویشتن‌داری

در پـر تـیــرهـا گـره خــورده            خاطـراتـی که با حـسـن داری

تا که بـیـنـا کـنـی دو عـالـم را            خـوب شد پـاره پیـرهـن داری

بـین صـحـرا هـوای زیـنب را            روی نـی هــم مــسـلّـمـاً داری

بـس که امشب شـدم خـیـالاتـی            خواب دیدم تو هم کـفن داری!

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن داستان ساربان حذف شد

دیـدم از دور ساربان می‌رفت            بـاز هـم خــاتـم یــمــن داری؟

زبانحال حضرت زینب سلام‌الله‌علیها با سر مطهر برادر

شاعر : طاها ملکی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

حالا که کوچک است برایت زمین من            بــالا بــمـان ســتـارۀ بـالا نـشـیـن مـن

دسـتـم نـمی‌رسـد به بـلـنـدای تـو ولـی            آهـم که می‌رسد به تو ای نـازنـین من


بر روی نیزه نیز تو را دوست دارمت            زیـبـا تـرین سـتـارۀ من بـهـتـرین مـن

افـتـاده‌ام بـه یـاد خـوش خـاطـراتـمـان            روزی که بود سـایۀ تو بر جـبـین من

حالا ببـین چه بر سرم آورده روزگار            بنشـسته‌اند شمر و سنان در کـمین من

حالا ببین که بی‌کس و بی‌یاورم حسین            هـستـند قـاتـلان تو دور و بـرم حـسین

: امتیاز

زبانحال حضرت زینب سلام‌الله‌علیها با سر مطهر برادر

شاعر : علیرضا وفایی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

یـاد بـاد آن روزهـایی که بـرادر داشتم            تکـیه‌گـاهی مثـل عـبـاس دلاور داشـتـم

عصر روزی را که شمر از من طلا و نقره برد            گریه کردم، گریه کردم، کاش اکبر داشتم


بی‌پـنـاهیِ مـرا صد بار بر رویم زدنـد            یادشان رفته‌ست روزی را که لشکر داشتم

داد می‌زد حرمله پشت و پناهت را زدم            حـالـتی از حـالت عـبـاس بـدتـر داشـتم

یاد من آورد زهرا را رقیه تا که سوخت            خاطـری از خاطـر آتش مـکـدر داشـتم

چـادرم را بر کـمر بـستم مـیان قـتلگـاه            پیکرت را از میان خاک و خون برداشتم

من خجالت می‌کشیدم از تن صد پاره ات            چون به ظاهـر جـسم سالم ای بـرادر داشتم

قتلگـاهت را رها کردم دویدم خـیمه‌گاه            با خودم یک کاروان بانو و دختر داشتم

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور  حفظ بیشتر حرمت اهل بیت و انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

من خجالت می‌کشیدم از تن عـریان تو            تو برهنه بودی آنجایی که معجر داشتم

ذکر مصائب کاروان اهل بیت علیهم السلام در مسیر شام

شاعر : محمود تاری نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن قالب شعر : غزل

ز نخل مصطفی چیدند بی‌رحمانه حاصل‌ها           چقدر آتش ازین مجمر خدا، افتاد بر دل‌ها

نباشد سخت‌تر زین مرحله از بعد عاشورا           که باید چشم ما افتد به چشم خیل قاتل‌ها


به روی ناقه عریان نشسته کوهی از ایمان           که افتاده به دست و پای او زنجیر باطل‌ها

به گل افتاده اکنون قافلهای ساربان بنگر           ز اشک زینب کبراست مانده ناقه در گل‌ها

برای آن که ننشیند به قلب داغداران غم           ز روی نیزه می‌تابند سرها سوی محمل‌ها

سری بر نیزه و زینب کنارش، نیست اندوهی           کنار دوست آسان می‌شود اینگونه مشکل‌ها

رود منزل به منزل کاروان با داغ عاشورا           خداوندا درین وادی چه دلگیرند منزل‌ها

» شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل           کجا دانند حال ما سبکـباران ساحل‌ها»

به خط عشق «یاسر» می‌نویسد روی لوح دل           نباشد هيچ نُقـصانی میان جمع کـامل‌ها

: امتیاز

مناجات با امام و زبانحال حضرت زینب سلام‌الله‌علیها با سر مطهر برادر

شاعر : امیر عظیمی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

ای کـشتی نجـات بـشر دسـتمان بگیر            مائـیم غـرق موج خـطر دستمان بگیر
بر ما که در کـمـین بـلا گـیر کـرده‌ایم            با چـشم مرحـمت بنگـر دستمان بگیر


شیعـه کم و محـب گـنهـکـارتان زیـاد            درهم محب و شیعه بخر دستمان بگیر
ما؛ ای ‌حسین، مسلم و هانی نمی‌شویم            ما و هـمین دو دیـدۀ تر دستـمان بگیر
از
دست غیر دشنـۀ دشـنام می‌خـوریم            از دست دوست خون‌جگر دستمان بگیر
راهی که پیش روست، دراز است و پای لنگ            ای روی نیزه رفته سفر دستمان بگیر
زینب اشاره کرد به سر، گفت: یا حسین            ای بر خـیام سایـۀ سر دسـتـمان بگیر
از قـامت رشـیـدۀ زن‌هـای خـیـمـه‌ات            جز سایه‌ای نمـانـده اثر
دستـمان بگیر
رو کرد بعـد بر سر عـباس و گفت آه            ماه مـنـیر، قـرص قـمر دستـمان بگیر
هـم قـلـب داغ دیـده مـا را نـظـر نـمـا
            هم بر رخ سه‌ساله سپـر دستمان بگیر

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ضعف محتوایی در عدم رعایت شأن اهل بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و حفظ بیشتر حرمت و شأن اهل بیت که مهمترین وظیفه هر مداح است؛ بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

هـم بـر لبـاس پـارۀ ما سـایـه‌سار باش            هم بر رخ سه‌ساله سپـر دستمان بگیر